روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد.
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش
را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت :
مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان
را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی
خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
نظرات شما عزیزان:
سلام زهار خانم گلم خوبی عزیزم زهرا جووووووووووون خیلی وب دوست دارم
خوشحال نظر به ککلبه منم بندازی دوست دارم گلم
خوشحال نظر به ککلبه منم بندازی دوست دارم گلم